از وقتی امید به دنیا اومد ماه مهر، ماه قشنگتری شد برام، منی که عاشق پاییز بودم حالا پاییز برام رنگ بوش بیشتر و قشنگتر شده بود.

هر مهر که میاد منتظر روز تولد امید هستم، شش مهر برام قشنگترین روز دنیاست.

امید دنیا که اومدی با اومدنت زندگی رو بهم هدیه داد

امید حالا ماه مهر مادر تمام شد، تولد امسالت و نفهمیدم چی شد، داغون بودم، پرترس و نگرانی، قول می دم سال دیگه تولدت رو حسابی جبران کنم، می دونم که تو چقدر روز تولدت رو دوست داری.

مهر امسال سخت ترین روزهای عمرم رو گذروندم، هر ثانیه اش جگرم صدتیکه شده برات و هیچ کاری هم از دستم برات برنمیاد، فقط می تونم کنارت باشم.

امید من تو باید خوب بشی، تو مونس قلبم بودی تو غربت، تو اومدی که روزهای غربتم اسون بگذره عزیز مادر، تو باید خوب بشی، باید دوباره برام اشپزی کنی، باید زندگی رو بهت بسپارم مادر، باید من و بخندونی، باید باهم بزنیم بیرون بچرخیم خرید کنیم.

امید تو باید خوب بشی که وقتی بابات نیست دلم به وجودت محکم باشه.

امید جانم این روزها تمام زندگیت مادر از جلو چشمم رد میشه، یاد اولین گرمای وجودت، یاد خنده هات، صدات، گریه هات، اولین باری که صدام کردی.

امید من جز تو و آرمان هیچ کس و تو دنیا ندارم، به خاطر منم که شده خوب بشو.

امید دارم دیوانه میشم، به دلم نگاه کن و خوب بشو…. این روزها رو تخت بیمارستانی، دلم می خواد بغلت کنم مثل بچگی هات محکممم فشارت بدم.

امید من خوب باش خواهش می کنم

به خاطر من، به خاطر غریبی هام، بی کسی هام، تنهایی هام، دل شکسته ام

امید خوب بشو که بقیه پاییز رو باهم بگذرونیم

امید دردت و نمی تونم ببینم مادرم