توکــــــ🤲🏻ـــــــل به خدا
شب ۳۸ ام
امروز شنبه ۱۲ آبان ماه
از بیمارستان به مرکز طبی اعزام شدیم.
درمان امید رسما شروع شده، خــــــدا رو شـــ🧚🏻ـــکر
این روزها خیلی ارومترم، نگرانی هام انگار کمتر شده، هرازگاهی اما تمام وجودم از تو می سوزه
سعی کردم قوی بمونم، سعی می کنم صبرم رو بیشتر کنم و دلم را به خدای بزرگ بسپارم.
از خدا می خوام تمام این طفلهای معصوم به خوبی و سلامتی به خانه برگردن و دیگه هیچ وقت گذرشون به اینجا نیفته، امید من هم بلند شه و روزها به روال عادی برگردن، هرچند که تا زنده ام درگیر و دلواپسش هستم
خدایا
توکــــــ🤲🏻ـــــــل به خودت فقط
+ نوشته شده در شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۷:۴۵ ب.ظ توسط غربت خانم
|